حیات «عباس شیبانی» در هدفداری؛ از نهضت آزادی تا همراهی با انقلاب
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۸۳۵۰۲
«حیات و هدفداری» عنوان کتابی است که عباس شیبانی در دوران زندان ترجمه کرد؛ او در دوران حیاتش یعنی از دوران نضهت آزادی تا سالهای اخیر نیز نشان داد که هدفدار است و پای آرمانهای انقلاب و مسلمانی ایستاده است. - اخبار سیاسی -
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - عباس شیبانی روز پنجشنبه 1 دی 1401 در سن 91 سالگی درگذشت و روز گذشته پس از اینکه رهبر انقلاب بر پیکر ایشان نماز خواندند، در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عضویت در شورای انقلاب اسلامی ایران، نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی، تصدی وزارت کشاورزی، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در 5 دوره، ریاست دانشگاه تهران، عضویت در شورای شهر تهران در 3 دوره و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دوره دوم (یکی از رقبای محمدعلی رجایی) و دوره پنجم (تنها رقیب اکبر هاشمی رفسنجانی) از جمله سوابق این پزشک سیاستمدار است.
رهبر انقلاب پس از اینکه بر پیکر مرحوم شیبانی نماز خواندند، در جمع خانواده ایشان گفتند: «ایشان تازه از زندان آزاد شده بود، به نظرم سال 47 یا 48 بود که با ایشان آشنا شدیم... من با مرحوم طاهر احمدزاده از مشهد آمدیم تهران، یک کاری داشتیم اینجا، لازم بود جمعی از افراد صاحب فکر و صاحب نظر و مانند اینها مثل آقای طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، اینهایی که بودند، جمع میشدند؛ من و آقای احمدزاده یک حرفی برای آنها داشتیم.
احمدزاده گفت که جمع کردنِ اینها کار ما نیست، کار عبّاس شیبانی است؛ او میتواند اینها را جمع کند. این بود که با ایشان تماس گرفتیم و آمد و گفتیم ما چنین کاری داریم، فوراً ــ به نظرم شاید در ظرف دو روز ــ یک جلسهی پانزده شانزده نفره، از دکتر شریعتی، آقای بهشتی، آقای مطهّری، همه را جمع کرد؛ یک آدم این جوری بود؛ آمادهبهکار. بعد از انقلاب هم به معنای واقعی کلمه ایشان مشغول کار بود، مشغول تلاش بود.»
آیتالله خامنهای در پیامی نیز عنوان کردند: «وی مؤمنی صادق و مجاهدی خستگیناپذیر بود و در همهی دورانها، چه دوران مبارزه با طاغوت و چه دوران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، در صراط مستقیم، ثبات قدم نشان داد.»
تحصیل و مبارزه
عباس شیبانی دوران تحصیلش را در دبستان خرد و دبیرستان شرف در تهران گذراند. خانوادهاش مذهبی بود، اما به گفته خودش پدرش در جریانات سیاسی آنچنان دخالت نمیکرد و هیچوقت هم از رضاشاه و محمدرضا پهلوی تعریف و تمجید نمیکرد.
او پس از اینکه وارد دانشگاه شد، در سال 1335 در رابطه با موضوع مصر و جمال عبدالناصر فعالیتهایی داشت و سخنرانیهایی کرد. این اقدام وی موجب شد تا برای مدتی از تحصیل در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران محروم شود.
خودش میگفت: «بچهها را جمع کردیم. تظاهراتی راه انداختیم و سخنرانی کردم. یک عرب مصری هم بود که دانشجوی دانشگاه تهران بود و سخنرانی کرد. من دیدم سخنرانیاش داغ و اثرگذار نیست. من رفتم سخنرانی کردم.
در حین سخنرانی دکتر اقبال رئیس دانشگاه و وزیر دربار دست من را گرفت تا ببرد، اما دانشجویان نگذاشتند. به سرعت به سوی منزل رفتم. به منزل نرسیده، اقبال حکم اخراج من را از دانشگاه امضا کرد. شب هم آمدند، من را گرفتند و به زندان بردند.»
مبارزات و زندان رفتنهای شیبانی به گونهای بود که او در سال 1332 وارد دانشگاه شد و در سال 1350 تحصیلاتش به پایان رسید. در این بین نیز مدتی برای تحصیل به دانشگاه مشهد رفت. خودش میگوید که من 9 ماه رمضان پیاپی در زندان بودم.
آغاز با نهضت آزادی
فعالیتهای حزبی عباس شیبانی همزمان با دوران دانشجویی آغاز شد. او اگرچه نسبت به جبهه ملی علایقی داشت، اما چون اعتقادات مذهبی داشت یکی از موسسان نهضت آزادی شد و به عضویت آن حزب درآمد. در نتیجه بیش از گذشته به آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان نزدیک شد.
او درباره شکلگیری نهضت آزادی گفته است: «در سال 1340 با مهندس بازرگان صحبت شد تا تشکیلاتی ایجاد بکنیم. دوستان میگفتند اگر ما علنی بشویم، بیشتر به ما حمله خواهند کرد، اما بالاخره تصمیم گرفته شد تا علنی بشویم. از این رو نهضت آزادی تشکیل شد.»
او همراه با نهضت آزادیها زندانی شد و در دادگاهی که تشکیل شد همگی تصمیم به سکوت گرفتند. شیبانی گفته است: «نوبت به من که رسید، هرچه کردند تا حرفی بزنم، سکوت کردم و چیزی نگفتم. در نتیجه به برازجان تبعید شدم.»
شیبانی که تا آخرین روزهای انقلاب در زندان بود، کتاب «حیات و هدفداری» را ترجمه و سپس منتشر کرد.
ازدواج در زندان
بخشی از تلاشها و مجاهدتهای مرحوم شیبانی، مدیون همراهی همسری بود که در این مسیر از هیچ اقدامی برای کمک فروگذار نکرد. موضوعی که از چشم رهبر انقلاب اسلامی هم پنهان نماند.
گویی که نمیشود از تلاشها و مجاهدتهای آن مرحوم سخن گفت ولی از همسرش مرحوم خانم انسیه مفیدی یادی نکرد. ایشان فرمود: «خانمش هم با ایشان خیلی واقعاً همراهی کرد. خدا خانم مفیدی را رحمت کند.»
برادرِ انسیه مفیدی همبندی و دوست عباس شیبانی در زندان بود. خواستگاری و عقد این دو در زندان صورت گرفت. عقدشان را هم آیتالله طالقانی پای تلفن خواند. انسیه مفیدی نیز همچون عباس شیبانی از مبارزان و فعالان سیاسی پیش از انقلاب اسلامی بود.
شیبانی درباره خانم مفیدی گفته است: «همسرم کاملا همراه من بودند. مرتب در زندان برای ملاقات میآمدند. او همیشه حامی و در کنار من بود.»
شورای انقلاب
پیش از پیروزی انقلاب، جلسات شورای انقلاب گاهی اوقات در منزل ایشان برگزار میشد. پس از آن هم وی با حکم امام خمینی (ره) به عضویت شورا درآمد.
شیبانی درباره عضویتش در شورای انقلاب گفت: «دی ماه بود. شبی در خانه دکتر صدر حاج سید جوادی بودیم، دکتر باهنر پیشنهاد کرد عضو شورای انقلاب شوم. قبول کردم اما گفتم برای معالجۀ همسرم راهی انگلستان هستم. گفتند باشد. درمان طول کشید و من روز 22 بهمن هم در انگلستان بودم و بعد از پیروزی انقلاب بازگشتم.»
دکتر مرندی نیز گفته است که اگر آیتالله خامنهای میخواستند جلسهای با فعالان سیاسی برگزار کنند، از ایشان خواسته میشد تا جلسات را در منزلش برگزار کند.
شیبانی به دلیل مسئولیتی که داشت، مصوبات جلسات شورای انقلاب را مینوشت و خاطرات وی از آن جلسات شاید یکی از مستندترین اسناد درباره شورای انقلاب باشد.
سادهزیستی
یکی از مهمترین ویژگیهای عباس شیبانی سادهزیستی و مبارزه با فساد بود. او اهل تجمل و ریخت و پاش نبود و نسبت به مسائل و مشکلات مردم پیگیر بود.
مرحوم سیدمحمود دعایی که خود نیز همچون شیبانی سادهزیست بود، گفته است: «پس از حادثه هفتم تیر و شهادت چهار تن از نمایندگان مردم تهران در مجلس شورای با شیبانی به مدت پنج دوره در مجلس در کسوت نمایندگی مردم تهران همکار شدیم و در این مدت ساده زیستی و بی نیازی وی به دنیا از مهمترین ویژگی های متمایزکننده از سایرین بود. ساده زیستی و پرهیز از دنیا به حدی در شیبانی بود که حتی در طول دوران 20 ساله نمایندگی مجلس شخصی به یاد ندارم که وی حتی از امکانات اولیه مانند غذاخوری نمایندگان هم استفاده کرده باشد.»
رئیسجمهور و افراد دیگری هم که برای درگذشت وی پیام تسلیت صادر کردند به سادهزیستی وی در دوران مسئولیتهایش و پس از آن اشاره کردند.
تلاشهای علمی شیبانی
در 20 آبان سال گذشته نشست رونمایی از جایزه و همچنین گرامیداشت خدمات عباس شیبانی با حضور تعدادی از پزشکان متخصص، دوستداران، خانواده و فعالان رشته قلب و عروق برگزار شد. در این رویداد و نشست، ضمن معرفی جایزه علمی دکتر عباس شیبانی و درج آن در تقویم سالیانه رویدادهای علمی کشور، از نشان این جایزه نیز رونمایی شد.
در این مراسم از خدمات مدیریتی وی که سالیان متمادی در زمینه خودکفایی کشور در حوزه جراحیهای قلب و کمک به تسهیل روند درمان به ویژه بیماران قلب و عروق کشور کوشیده بود، قدردانی شود. همکاران عباس شیبانی نیز از خدمات علمی و تلاشهای موثر این شخصیت علمی در توسعه خدمات پزشکی کشور در چند دهه گذشته و تلاشهای وی برای خودکفایی ارزی در حوزه درمان و توسعه رشته قلب و عروق و تجهیز بیمارستانهای کشور سخن گفتند.
عباس شیبانی، مبتکر طرح خودکفایی درمانی و صرفهجویی ارزی در ایران و بینیاز کردن کشور از اعزام بیماران قلبی و عروقی به خارج از کشور بوده و طی سالهای متمادی مسئولیتهای مختلف مدیریتی و اجرایی خود، خدمات درخشانی در این عرصه ارائه کرده است.
همچنین عباس شیبانی در هفتمین همایش چهرههای ماندگار علمی و فرهنگی در سال 1387 نیز به عنوان چهره منتخب کشور شناخته شد.
مسلمانی در سیاست
به گفته دوستان و نزدیکان عباس شیبانی یکی از مهمترین ویژگیهای وی اسلاممحوری بود. همان دلیلی که موجب شد تا وی به جبهه ملی نرود و همراه با مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی نهضتآزادی را تشکیل دهد، همان دلیل موجب شد تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی از نهضت آزادی فاصله بگیرد و به حزب جمهوری اسلامی نزدیک شود.
محمد توسلی دبیر کنونی نهضت آزادی در روزنامه هممیهن نوشته است: «دکتر شیبانی در این فضا، به این جمعبندی میرسد که اگر این تغییر ایدئولوژی در مجاهدین خلق اتفاق افتاده، به این دلیل است که مرجع مذهبی در این ساختار نبود که افراد را هدایت کند و در نهضت هم این نقیصه وجود دارد و باید سازمانی با مدیریت روحانیون تشکیل شود که چنین انحرافی به وجود نیاید و از آن زمان نسبت به نهضت فاصله میگیرد...»
وی تا پایان بر همین مدار حرکت کرد و به نظر میرسد همین ویژگی موجب شد تا در سال 1381 همراه با آبادگران به شورای شهر برود و در ادامه نیز در کنار جبهه انقلاب در عرصه سیاسی حضور داشته باشد.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: رژیم پهلوی امام خمینی ره امام خامنه ای نهضت آزادی انقلاب اسلامی رژیم پهلوی امام خمینی ره امام خامنه ای نهضت آزادی انقلاب اسلامی عباس شیبانی مهندس بازرگان انقلاب اسلامی شورای انقلاب ساده زیستی نهضت آزادی موجب شد آیت الله تلاش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۸۳۵۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
به اسم آزادی به کام برهنگی!
با نگاهی به سیر تاریخی ایران مشخص میشود، بعد از انقلاب اسلامی با رویکرد تازهای که با بهرهگیری از آیات قرآن و احکام اسلامی به زن شد و مقام معظم رهبری نیز از آن بهعنوان الگوی سوم زن مسلمان یاد میکنند، «مسأله حجاب زنان» و به موازات آن، حضور فعال در عرصههای مختلف جامعه و حذف نگاه ابزاری به آنها، تبدیل به خاری در چشم دشمنان شده که بارها با استفاده از روشهای مختلف مثل شخصی نشان دادن این موضوع و استفاده از تعابیر مختلفی چون حجاب اجباری، سعی در مقابله با آن با هدف ضربه به نظام جمهوری اسلامی و تحقق اغراض خود کردهاند. در گفتوگو با مشاور زنان و خانواده فرماندار تهران به بررسی این موضوع پرداختهایم.علت اهمیت حجاب در کشور چیست؟
مسأله حجاب یک تاریخچه عمیق و با سابقه به بلندای تمدن ایران در کشورمان دارد. حتی در کشورهای اروپایی و آمریکایی که ۱۰۰ سال پیش پوشش زنها، به شکل اکنون نبود و به مرور با اجرای سیاستهای منفعتطلبانه و هوسبازانه، تبدیل به وضع فعلی شد، بعد از انقلاب صنعتی، استفاده ابزاری و جنسی از زنان باعث تغییر و تحولاتی در پوشش زنان غرب شد و سپس تلاش کردند این سبک از پوشش زنان خود را به زنان کشورهای دیگر همچون کشورهای اسلامی تحمیلکنند. زمان رضاشاه تا حد زیادی این سیاستها محقق شد اما بعد از انقلاب، با رویکرد و نگاه عمیق دینی و اسلامی امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، الگوی جدیدی در مقابل فرهنگ غربی نسبت به زن شکل گرفت که در این نگاه، زن در عین حفظ لطافت و ظرافت زنانه خود و گرم نگهداشتن کانون خانواده و فرزندآوری، با رعایت حجاب و عفاف، هم پوشش و هم عفت رفتاری و کلامی در عرصههای مختلف اجتماعی حضور داشتهباشد. بیش از نیمی از جامعه، را زنان تشکیل میدهند و شاهدیم زنان با داشتن پوشش اسلامی در همه عرصههای اجتماعی، فرهنگی، دانشگاهی و ... حضور دارند و در برخی عرصهها در حوزه زنان متخصص به خودکفایی رسیدهایم.
چرا دشمنان از دیرباز بهویژه در سالهای اخیر بر مسأله بیحجابی زنان تأکید دارند؟
زن فطرتا موجودی انسانساز، تمدنساز و منشأ عطوفت و برکات الهی است. زن میتواند ستون یک زندگی، خانواده و جامعه باشد. آنها در تربیت انسانهای بزرگ و نابغه، نقش مستقیم دارند. بسیاری از افراد شایسته و برجسته تربیتیافته زنانی هستند که خود آراسته به خلقیات حسنه و پایبندیهای اخلاقی بودهاند. این امر پذیرفته شدهای است که زن، مأموریت و مسئولیت تربیت انسانها را بهعهده داشته و سرشار از عاطفه، محبت، هدایتگری و تمدنسازی است اما فرهنگ ۱۰۰ساله غرب تلاش میکند این ودیعه الهی را از او بگیرد و او را به انسانی بیمسئولیت و غیرمقدس تبدیل سازد. نقش اصلی قدرت نرم بسیار بالاست. مسلما وقتی زن با این خصوصیات در نظام خلقت در مسیر درست و پیشرفت یک جامعه باشد، سبب سعادت جامعه میشود. منشأ اثر بودن زن اگر باور و پذیرفته شود در هر سمت و سویی که برود، اثر خود را میگذارد و باعث سعادت یا شقاوت جامعه میشود. رهبر معظم انقلاب در سخنان خود فرمودهاند دشمنان از پیشرفت زنان ما عصبانیاند، زیرا زنان ما بعد از انقلاب با حفظ حجاب و نگهداشتن حریم خانواده و در عرصههای گوناگون اجتماعی و حکمرانی، حضور فعال داشتند که این موضوع برای دشمنان، غیرقابل تحمل است. لذا میکوشند به زن ایرانی القا کنند که زن با حجاب فعلی، امکان تعالی و رشد ندارد و زمانی میتواند به اوج قله موفقیت و رضایت برسد که عریانتر باشد. دشمنان خوب میدانند اگر بخواهند کشور را از مسیر توسعه و پیشرفت بازدارند، بهترین روش، انحراف زنان از مسیر درست الهی و فطری و تقدسزدایی و هویتزدایی از زن مسلمان است.
دشمن چگونه سعی در عرفیسازی بیحجابی در جامعه دارد؟
تکرار حضور مداوم و روزمره بیحجابها در جامعه و جنبه روانی اینمساله که اگر هرروز دیده شود، عادی میشود، یکی از روشهای دشمن برای تحقق عرفیسازی بیحجابی است. القای شبهات در بین جوانان و عدم پاسخگویی درست به آنها، زمینه را برای باورسازی دروغین فراهم میکند. یکی از مواردی که مطرح میکنند این است که چرا عدم پوشش و حجاب در کشورهای اسلامی عادی است اما در ایران نسبت به این موضوع سختگیری میشود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: جمهوری اسلامی بعد از انقلاب؛ تغییر و تحولاتی در تدوین قانون اساسی بر پایه شرع و دین پایهریزی کرد؛ لذا قوانینی که وضع میکند نیز بر پایه شرع است. اینطور نیست که ما از کشورهای دیگر الگوبرداری کنیم بلکه کشورهای دیگر هستند که باید مواضع خود را نسبت به حرامهای شرعی اصلاح کنند چرا که این کشورها پوسته اسلامی دارند اما خلاف اسلام عمل میکنند. آنها شرابفروشی هم دارند، آیا ما باید از آنها پیروی کنیم؟ انقلاب اسلامی کاری کرد که احکام شرع و دین خدا را در جامعه اجرا سازد لذا آنچه کشورهای به ظاهر اسلامی انجام میدهند، عجیب و غریب است، نه رعایت مسائل شرعی و دینی در ایران! شعار زن، زندگی، آزادی در واقع شعار اصلی حکومت اسلامی است اما بستگی به این دارد که آزادی را چگونه تعریف و تعبیر میکنیم. دشمنان ما آزادی را عریانی و برهنگی تعریف میکنند. متأسفانه در جریان اغتشاشات نیز به صورت جنگ ترکیبی و کاملا هدفمند و سازماندهی شده، در داخل و خارج از کشور دشمنی را به حد اعلای خود نسبت به زن ایرانی که مظهر قداست، حیاتبخشی و تمدنسازی است، نشان دادند. لذا این شعار آنطور که ادعا میکردند زن، زندگی آزادی نبود بلکه زن، زندگی، عریانی بود. دشمنان درحالی این شعار را میدادند که حالا شش ماه است در فلسطین زنان را از بین میبرند! این وقایع نشان میدهد که این شعارهای توخالی و دروغ، وسیلهای برای فریب زنان کشور ما است. زنان ما باید مراقب باشند که سرباز پیادهنظام دشمن نباشند. اطاعت از قوانین کشور، لازم الاجراست. قطعا مردم نسبت به بیحرمتی به شأن زن و عادیسازی بیحجابی در کشور، واکنش نشان خواهند داد. امیدواریم با اقداماتی که فراجا اکنون با طرح نور در پیش گرفته است، اتفاقات خوبی رقم بخورد.